دست نوشته های یک دانشجوی مهندسی شیمی

۳ مطلب در تیر ۱۳۸۹ ثبت شده است

جاودانه ی تنها

خیال می کنم از خواستگاه لادن ها

دوباره می دمی ای جاودانه ی تنها

تو را خیال من از سنگ غم تراشیدست

وگر نه مثل تو پیدا نمی شود هر جا

تو آفتاب بلندی درین زمانه ی تنگ

تویی تفاوت یک قطره آب با دریا

تویی نشانه ی یک اتقان روحانی

تویی تجلی یک صد هزار و یک معنا

به چشم نازکت آیینه ها نمی آیند

بیا که بشکنم آیینه های رسوا را

۲۹ تیر ۸۹ ، ۰۲:۵۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد کیهانی

برای آینه دارن

تـــبلــور غــم مــن روح را طــــلایــــی کرد

سرشک مردم من شهر را حـــنایــی کرد

قــلم که آتــــش او بـی زبانه مـی جــنبید

به گل نشست و فروخفت و ژاژخایی کرد

حـــصار دار به دورم کــشـــیـده شد ناگاه

دروغ از شــبهی مـــرده رو نــمـــایی کرد

مــنم همان شبه مرده ای که در دل خود

بــرای آیــنــه داران ســـخن ســـرایی کرد

و حــال بر جــــسدم سـوسـمار می گرید

که دوسـتـان مــرا ، زور و زر هـوایــی کرد

۱۹ تیر ۸۹ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد کیهانی

یار ساقی وار

ای که پنهان شده ای در غم ها
رســــته ای از هــمـه ی آدم ها
جــان مــــن بـی تو نـدارد یاری
خـــیـز و ســوی من بیــچاره بیا
اشـک مـن گر چه قدمگاهت نیست
قــــدمــی نه بـه ســـرای دل ما
بی تو مــهـتاب شبان جانفرساست
بـی تــو نـــوری نـــدمد در شب ها
تا ابـــد در پـــی دیــــدار تــــوایم

هــمـچو پــــژواک بــــدنـبال صدا

۱۸ تیر ۸۹ ، ۰۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد کیهانی