دست نوشته های یک دانشجوی مهندسی شیمی

۲ مطلب در مهر ۱۳۸۸ ثبت شده است

آونگیان ثانیه ها

ما مردمان بی خبر از روزگار خود
آونگیان ثانیه هایی سبکپریم

در عرصه ی زمان به رسیدن نمی رسیم
فکری نمی کنیم که بذری بپروریم

امیدوار آمدن یک بهانه ایم
تا از جواب مسئله ای سخت بگذریم

ما مردمان بی خبر از روزگار خود
با دوستان جانی خود نیز دشمنیم

با جهل تیره گر چه به جایی نمی رسیم
سوی چراغ عقل دستی نمی بریم

در دوره ی تناوب یک مرگ ضربه دار
افتاده ایم و با نرسیدن برادریم

۲۵ مهر ۸۸ ، ۱۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد کیهانی

افترا

چقدر ساده مرا مست افترا کردید!

سپس به دامن اندیشه ها رها کردید!

حقیر، مست و بداندیش و کافرم خواندید

مرا ز جامعه ی پست خود جدا کردید!

هزار طعنه مرا داشتید و خرسندید

که با تمام توان بر دلم جفا کردید

خداست شاهد آن لحظه های معنا دار

که با نگاه من بی نوا چه ها کردید

حزینم از همه عالم ولی نمی نالم

به یک کلام به جانم ستم روا کردید

کنون که عزت من باز میدهد جولان

دوباره واژه ی تسلیم را ادا کردید!

۲۵ مهر ۸۸ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد کیهانی