نمی دانم از کی آغاز شده است، این داستان عجیب را می گویم. یک روز هواشناس برجسته ارنتالن در جلوی دوربین خبرگذاری بین اللمل متروپرس ایستاد و گفت روند عجیبی در هوای کره زمین در حال رخ دادن است. یک یخبندان درست و حسابی! کسی حرف او را جدی نگرفت، چندی نگذشت که دو سه فیزیکدان و جغرافی دان از انجمن سلطنتی بریتانیا در همان خبرگذاری دستاورد های ارتانلن را به سخره گرفتند و او را مردی شکاک و البته بی ملاحظه خواندند که باعث ارعاب ملت ها شده است. طبق معمول باز هم ذهن ها با گذشت زمان همه ی اتفاقات را به فراموشی سپردند و ارتالن نیز پس از آن دیگر هیچ نگفت چرا که اعتبار بین المللی و دانشگاهیش خدشه دار شده بود.

اما کم کم اوضاع رو به وخامت گذاشت و بعضی ها یاد حرف های ارتالن افتادند، هوا همانطور که ارتانلن پیش بینی کرده بود به طرز وحشت آوری سرد می شد، هر روز سرد تر از دیروز ، هوا در اسپانیا همانقدر سرد بود که در زمستان های اسکاندیناوی

مردم هر روز در مورد آب و هوای بد موجود حرف می زدند. موضوع روز دیگر پارگی لایه ازون یا گرمی هوا نبود، مردم از شدت سرما به ستوه آمده بودند.

مجمعی از دانشمندان بررسی موضوع را بر عهده گرفتند. رانل بور از نوادگان نیلز بور فیزیکدان معروف دانمارکی مسئول مستقیم پروژه بود. بهجومنش پروفسور ایرانی الاصل و تابع آلمان هم دستیار او بود. وضع هوا وخیم تر از حد تصور بود، تمام رود ها و آب های سطحی در تابستان یخ زده بودند، دمای هوا در پیکون اسپانیا تا منفی 27 درجه هم می رفت. این یک اتفاق نادر نبود از نظر هواشناسان این محال بود. بدیهی است در چنین شرایطی کسی پاسخی برای علت این پدیده ی عجیب نداشت. اما مثل همیشه در تنگناها بشر دوباره دست به دامن خرد جمعی و اراده ی جهانی شد.

مجمع مسئول در عمق 600 متری زیر زمین در پایگاه مطالعات ژئو فیزیک شهر پیکون تشکیل جلسه داده بودندو از ارتالن نیز دعوت کرده بودند تا پیشنهادات خود را برای خروج از بحران ارائه کند. 

رانل بور از جایش برخواست و خطاب به کمیته ی دوازده نفره گقت: شما مسئول نجات نسل بشر از این بحران شگفت آورید، هرگونه قصوری پایانی برای تمدن بشری خواهد بود چرا که به زودی محدوده نقاط قابل زیست از دو طرف قطبین محدود به کناره های خط استوا خواهد گردید.

سپس بهجومنش گفت: آقای ارنتالن! صرف نظر از برخوردی که سابقا با نظریه شما شده است، خواهش می کنیم راهکاری پیشنهاد کنید!

ارنتالن هم خیلی صریح پاسخ داد: مگر این توصیه انجمن سلطنتی نبود که من دست از چرند گویی بردارم!؟ هم اکنون شما دارید با واقیعتی دست و پنجه نرم می کنید که من آن را کشف کرده بودم.

بهجومنش با لحنی مصرانه گفت: پس لطفا فرضیه های خود را مطرح کنید شاید گره این بحران با تصور بلیغ شما گشوده شود.

ارنتالن با خونسردی غیر باوری گفت: به عنوان یک هواشناس و جغرافی دان هیچ عامل طبیعی را که بتواند این کار را بکند. در ضمن دانشگاه از فعالیت های من در حیطه ی دما شناسی جلوگیری می کرد و من مدتهاست که دستم از مطالعه ی این موضوع کوتاه شده است. با اینحال محتمل دست انسان و عوامل شیمیایی در کار است !

بهجومنش هیجان زدهه گفت چطور؟!

ارتانلن با خونسردی ادامه داد فقط یک  گروه شیمیدان مجرب می توانند پاسخ شما را بدهند من همینقدر می دانم که این سرمایش عجیب وابسته به یک عامل یکتا نیست و اصلا هم ربطی به عوامل و تهدید های  کلاسیک هواشناسی مثلا لایه ازن و از این دست ندارد.

ادامه دارد ...