چقدر ساده مرا مست افترا کردید!

سپس به دامن اندیشه ها رها کردید!

حقیر، مست و بداندیش و کافرم خواندید

مرا ز جامعه ی پست خود جدا کردید!

هزار طعنه مرا داشتید و خرسندید

که با تمام توان بر دلم جفا کردید

خداست شاهد آن لحظه های معنا دار

که با نگاه من بی نوا چه ها کردید

حزینم از همه عالم ولی نمی نالم

به یک کلام به جانم ستم روا کردید

کنون که عزت من باز میدهد جولان

دوباره واژه ی تسلیم را ادا کردید!