دوباره علارغم مخالفت شخصی با  شعر سپید و جریان شعر معاصر برای اینکه نگویند که صدرزمان خشک مغز ، متحجر و اهل ردف و قوافی است. این را نوشتم برای دفاعیه ...

فردا برادران تو با مرگ می روند

فردا تمام ثانیه های درشت و ریز 

در وسعت نگاه تو تبخیر می شوند

جز لحظه های مهر...

آن موسم عزیز

که در خاطرات ماست!

ای تیک تاک مرگ!

صد حرف ناشنیده ی من را ببر به گور

جز آن ترانه را 

که بدان چشم ها ترند