دنیای من خمید در زیر بار غم
کین سوز باد سرد دارد مرا ستم
ای آشنای من بشنوصدای من
کز کنج سینه ام ، سیال صحبتم
هر دم روان شود تا بیکرانه ها
یادآوری کند بوی ترانه را
ای آشنای من ، من جسته ام تو را ...
تا صحبتی کنم از دیگران جدا
دنیای من خمید در زیر بار غم
کین سوز باد سرد دارد مرا ستم
ای آشنای من بشنوصدای من
کز کنج سینه ام ، سیال صحبتم
هر دم روان شود تا بیکرانه ها
یادآوری کند بوی ترانه را
ای آشنای من ، من جسته ام تو را ...
تا صحبتی کنم از دیگران جدا